بسم الله الرحمن الرحیم

{{خوب این شما و این هم   قسمت اول اون چنتا فیلم highlight reel}}

در اصل 3 تاست و دوتا ی بقیه رو هم به زودی میذارم

*عکس پوستر هیچ ربطی به محتوا ندارد و صرفا چون از بازی ای گرفته شده که کل دوران راهنماییم دیوونش بودم گذاشته شده. همین*

اما وقتی دنبال پوستر از هایلایت ها میگشتم همشون خیلی رنگ پریده بودن ولی من چیز اب رنگ دار میخواستم....

لتس گو

شروع یا این صحنه است

با گذر زمان بعضی لحظات واضح می شوند

 بسیاری اتصال و انفصال برای این لحظه وجود داشت

تمامی کوچه ها و چهار راه هایی که من ازشون گذشتم

همشون من رو به این مکان هدایت می کردن

دقیقا توی این لحظه...

 

11th.jul

11 هم جولای

 

صحنه ای که ازش حرف می زدಠ_ಠ

 

اون دختره موقع رد شدن دفترچش ار دستش میوفته....


 

14th. jun

14 هم ژوئن

جونگکوک توی بیمارستانه

حالا علت این میتونه متفاوت باشه

مثلا شاید اون تصادفی که با جین داشت...

و اونجا یهو یه دختره از ناکجا اباد جلوش سبز میشه

حالا این دوستمون که به صورت کاملا تصادفی یونا  ی ایتزیه 😂😁

یونا و ریوجین توی این فیلم هستن و هیچ اطلاعی ندارم چرا  یا اینکه بقیشون مخصوصا دوست گشنگم و بایسم توی ایتزی لیا خانوم  کجاست...


25th. may

25 م می

شوگولی رو می بینیم که دوباره داره پیانو میزنه و از قضا یه دوست خوشگل جدیدم پیدا کرده...

حالا اینکه اون باز داره پیانو میزنه میتونه نماد شروع دوباره و اینا باشه. چون پیانوش و قبلا دیدیم که سوخت...

 

وقتی که شوگا میخواد سیگار بکشه اون دختر فندکشو ارش میگیره و نمیذاره که اون سیگار بکشه و بعد روی فندک یه یادگاری می نویسه

اون y میتونه یونگی باشه ولی هرچی فکر کردم نتونستم بهفهم اون k برای چیه.. شاید اول اسم خود دخترس... 

 

و بهدش بهش یه ابنبات میده که وقتایی که دلش خواست سیگار بکشه بجاش اون رو بخوره...

یاد اون جک بسیار بی نمک ولی نیاز مند تعمل افتادم

یارو توی جیبش شکلات میذاره هرموقع هوس سیگار میگرده یکی از شکلاتا میخورده...

اخرش از دیابت مرد. 

خب بسههه دیگه

ادامه :)

 

5th. jun

5 م  ژوئن

دیدین که دقیقا با نشون دادن اون شات از ابنبات دوباره زوم کرد روی ابنبات؟ 😂 دقت کردن به همین جزئیات کوجیکه که یه کار رو متمایز میکنه.

به زبون دیگه

شیطان توی جزئیاته 😉

 

 

کاش این استاد روان شناسی رشد یدقه خفه شه تا من بتونم توصیح بدم که بین اون دختر اتیکت پخش کن و نامجون چی اتفاق افتاد. اه 

میتونید بفهمید دیگه از روی عکسا؟😥

دارم سعی می کنم به بازتاب های مزخرف نوزاد در 6 ماه اول گوش ندم و فکوس کنم سر نامجون گشنگم....

18th. jun

18 م ژوئن

دلم خواست

خوب دوستم واضحه یا  توضیح بدم که یه روز بچه تهیونگ رفته بود رامن سق بزنه؟

من ارومم

 

در حال انجام همون کار قبلی بود که یهو دید یه دله دزد داره حیلی سوسکی چیزی میبره

روی عکس زوم نکن... مثل من نباش

 

یهو  قیصر درونش گل کرد و زد توی کارای قیصری

به خدا اگه شمام مثل ویلی ونکا ندونید قضیه قیصرو خودمو میزنم

 

حالا محض اطلاعات شما این قضیه رو باز می کنم

 

همه چیز از این فیلم شروع شد

در واقع از این اقا شروع شد

بهروز وثوقی

حتما ایشون معرف حضورتون هستن این اقا بازیگر قدیمی فیلم فارسی ان(فیلم فارسی=فیلم قبل انقلاب) اونایی که سیاه سفیدن و همیشه یه زن توشه که با اون صدای خیلی فالش و نازکش داره منت یه مردو میکشه😑🤣

حالا با این چیزا اصلا کار نداریم. 

شما حتما شنیدین که بعد از کتاب گتسبی یه فعل به زبان انگلیسی اضافه شد به اسم گتسبینیگ GATSBYING

به کسی گفته میشه که مهمونی های بزرگ میگیره برای جلب توجه تنها یک نفر:"))

شاید خیلی ها ندونن اما توی زبان فارسی هم یه فیلم همچین تاثیری گذاشته

قیصر 

هم فعله هم صفت هم اسم. اصلا یه سبک زندگیه😂😂

هیچکس: گتسبی چیه ما خودمون قیصر مذگان داریم (تنها 2 درصد مردم متوجه این داستان میشن. باید دیگه خیلی سم باز باشید😂)

حالا مثال ها و معنیش

قیصر(n): اسمم قیصره: my name is gheisar

قیصر(v): باز داره قیصر بازی در میاره:   he is doing generous and brave thing

قیصر(ad.): باز رگ قیصریش گل کرد: he is gonna do generous and brave thing

این قیصر حتی وارد عرصه ی مد و پوشاک هم شده

برای نمونه میتونم به کفش های قیصری اشاره کنم

نمایی از یک کفش قیصری اصیل

اینم برای اثبات حرفم که ببینید اینا رو همرو از خودن درنیاووردم 

(فقط اونی که توی دیجی کالا نطر داده از این کفش خوشم نمیامد مرجوعش کردم این کفش قیصری قدیمی نوکش دراز بود:") 

😂

خوب بر اساس قانون جذب شما باید از این به بعد زیاد با این واژه ی {قیصر} و کاربرد های مختلفش رو به رو شید.

خلاصه یادتون باشه من بهتون گفته بودم و دعام کنید.🤣🤣🤣🤣

خدایا باورم نمیشه دارم وسط تحلیل هایلایت های بی تی اس کلمه ی قیصر رو خیلی تخصصی توضیح میدم...گاهی وقتا خودمم برای خودن سوالم!

یه قسمتی توی مغزم هست پر از اینجور اطلاعات..:"))


31st. may

31 م می

هوسوک و جیمین (هوپمین قشنگم) داخل یه سالنن و هوسوک داره  تمرین رقص میکنه و جیمین داره ازش فیلم میگیره.

 

ریوجین وارد میشود.

ان هم نه با دست خالی بلکه با کیک...

و بله

جیمین بچه ای که زوم کرده روش(¬_¬")

 

یادتونه گقتم شیطان در جزئیاته؟ 

شمع هم رنگ با هودیش. چقدر هم خوشرنگه هودیش...

 

و قیافه ای که یهو به کل تغییر میکنه...

 

و خاطره ای که توی ذهنش تکرار میشه

 

 

 

اسنیکرز معروف رو هم توی کادر داریم....


خوب تا اینجا بیشتر حالت مقدمه داشت و توی پارت بعدی بیشتر روند معلوم میشه

 

در اخر هم با کسی که این اخر دیدیم کار رو تموم میکنیم.

 سلطان قلب ها

مستر دماغ

قیصر زمانه

این شما و این

جانگ هوسوک

 

دانلود ویدیو