5. بسم الله الرحمن الرحیم
خوب
اولین بار وقتی الا به من پیشنهاد وب زدن رو داد راستش واقعا توی مودش نبودم و بهش گفتم اووو برو بابا من بعد کنکور فقط میخوام لش کنم و سریالایی که لیست کردم رو ببینم.
اما یه روز یه مطلبی که الان اصلا نمیدونم کجا و توی وب کی بود رو خوندم و اون نظرم رو تغییر داد
دوست عزیزمون گفته بود یکی از خوبی های وب زدن اینه که سالها بعد وقتی به معنای واقعی بزرگ شدیم، یادمون میاد ا مثل اینکه من سالها پیش یه وبی داشتم. بعد میگردیم توی خرت و پرت هامون دنبال ادرسش و بعد... بامب... تمام این روزا یاد اوری میشه. حتی میتونیم ادرسش رو بدیم به بچه هامون ...
مطلب جالبی بود. اما فکر نکنم اگه ی روز ی خرچه هم داشته باشم بدم اینا رو ببینه (امیدوارم هیچ وقت نبینه پشتش چیا میگم.)
اما
الان مسئله متفاوته. من میخوام برای خودم یادگاری بذارم نه برای کس دیگه ای:)) زهرایی که روز به روز داره عوض میشه و تغییر میکنه. نمیخوام این ادم بره توی زباله دان تاریخ!
در مواجه با تغییراتی که یه شدت روی اعصابمن کاری نمیتونم بکنم... جز اینکه باهاشون همراه بشم...
چند وقت پیش که درگیر اون کارهای تکراری رو مخی روزمرم بودم و داشتم همینطوری اهنگ هایی رو که دوست داشتم گوش میدادم با خودم گفتم یعنی من بعدا هم از این اهنگ ها خوشم میاد یا اصلا فراموش میکنم که همچین اهنگایی وجود دارن؟
خلاصه تصمیم گرفتم یه چکیده ی خیلی کوچیک از زهرایی که همین الان توی شهریور 1400 داره نفس میکشه بنویسم و بذارم اینجا تا بمونه.
در اخر
اگه شما هم خواستین برای خود ایندتون یادگاری بذارید منم خبر کنید تا کلی ذوق کنم 🍀
لتس گو
1)اهنگ هایی که همین الان روشون قفلی ام
خیلی سخت بود انتخاب 10 تا از بین 1000 تا اهنگ... ولی سعی کردم عزیز ترینامو انتخاب کنم.
2)این روزا دقیقا چیکار میکنم
هیچ کاری:))) نه جدی
از صبح که پامیشم کلی وقت میذارم برای پیدا کردن مطلب راجع به تئوری های مختلف
کلی وقت میذارم برای همین وب و سعی میکنم کتاب هم بخونم و با دوستام میرم بیرون... قشنگ دارم عقده ی پارسالو در میارم 😁
3)اخرین فیلمی که این روزا دیدم
خوب اخرین اخرین چیزی که دیدم اخرین قسمت وینچنزو بود.
اما فیلم فکر میکنم جوخه ی انتحار 2 بود.
4)ادم هایی که این روزا بیشتر وقتمو باهاشون میگذرونم
اتی صدف عاطی مریم و فاطی (کلا همه ی اسم های دوست های صمیمو تا حد زیادی مخفف میکنم:) )
سارا، الا و همچنین و بچه های بیان فاطی کماندو و ویلی ونکا و الا که دوبار ازش اسم بردم 😀
5)بیشترین وسیله ای که این روزا ازش استفاده میکنم
عاشق این سوالم.
خودکار ابی م، دفتر طوسی ه،لپتاپ و گیره ی مو ی هندونه ایم. :}
6)بهترین و بدترین روزی که تا این لحظه داشتم
دیروز:/ اره واقعا دیروز تا 7 عصر بدترین روز زندگیم بود. فشار خیلی زیادی یهو از همه طرف بهم وارد شد. تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که برم توی اون گروهمون که اسمش (چسناله ازاد است.) غر بزنم... و واقعا هم کمک کننده بود.
شب حدود ساعت 9 اینا که رسیدم خونه اما ورق برگشت. اون روز بینهایت گند اما تبدیل به چیز دیگه ای شد. پیتزا خوردم. 3 تا از دوستام خیلی یهویی و بدون مقدمه کلی حرف های قشنگ بهم زدن که خیلی حالمو خوب کرد و اخرشم تا 2 صبح رفتیم توی خیابونا چرخیدیم.. :)
7)بزرگ ترین انگیزه ی این روزام و چیزی که بیشتر از همه ارزوشو دارم
انگیزم واقعا اینه که خودمو با چند ماه قبلم مقایسه میکنم و میبینم الان چقدر وقتم ازاده و بدون عذاب وجدان میتونم فیلم ببینم 😊 اصلا همین که الان لازم نیست دیگه تست عربی یزنم خودش باعث میشه از شدت شادی بمیرم و بعد دوباره زنده شم.
بیشتر از همه ارزو دارم اون جایی قبول شم که بیشتر به صلاحمه و کارای ثبت نام کلاس رانندگیم زودتر تموم بشه تا بتونم رانندگی کنم.
8)بیشترین چیزی که این روزا دغدغه شو دارم
همش دغدغه ی اینو دارم که بعد از دانشگاه ارتباطم با دوستام به خاطر فاصله ای که بینمون میوفته کم بشه.
دور همی های خانوادگی قبل از کرونا که دیگه ندارمشون :(
9)وضعیت بدنی این روزام
گردنم داره بهم خیانت میکنه. اصلا نمیفهمه که ما همه باهم توی تیمیم و این که اونم جزئی از منه.
زانوم از اون روز که توی کوچه محکم خوردم زمین بی نهایت درد میکنه و زخمه... اونم در حالی که تازه قفسه ی سینم که خورده بود به لبه ی میز بعد 2 ماه خوب شده بود... چرا من هی باید بخورم زمین؟؟
10)شوکه کننده ترین خبری که این روزا شنیدم
خبر طلاق کسی که اصلا فکرشو نمیکردم
و یکی از دوستام که بچه دار شد:)) وقتی اتی بهم این خبرو داد جلوی تلوزیون نشسته بودم و خیلی ناراحت بودم چون داشت پاندای کونگ فو کار پخش میکرد ولی من باید میرفتم سر کلاس انلاین...
11)حس و حال و در کل وایب این روزام
در اصل الان دوران خوشیمه. اما یکم رد دادم که البته دارم بهتر میشم اما جدیدنا خیلی مودی شدم. همش یا صفرم یا صد... البته درست میشه
12)حرفم به تو خر شرک اینده که داری الان اینو میخونی
امیدوارم که یکم بیشتر روی خودت کار کنی و از شر عادت های بدتم خلاص شی و زیر قولت نزنی :))
13)یه چیز رمزی بنویس که فقط من و توی اینده متوجه هش بشیم
دفترا تو بهش نشون دادی؟
اگه اره پس گوش کن چی میگم حواستو جمع کن خر بازی در نیاریا سوتی هم نده. مشکیو رو هم نشون نده.
اگه نه
اشکال نداره. درسته یکم چلمنی اما کلی چیزای دیگه داری روی اونا تمرکز کن 🙂
در اخر
فعلا خداحافظت