بسم الله الرحمن الرحیم
معرفی کتاب هستی توسط (الا ) :-I
ناتور دشت
کتابی که ازش براتون n تا پینوشت میخوام بنویسم :=)
ناتورِ دشت نوشته نویسنده آمریکایی دیوید سالینجر است و در آن داستان پسر جوانی روایت میشود که سعی دارد تو این دنیای نکبتی، مشکلات را پشت سر بگذارد و ببیند کجای این دنیا قرار دارد. پسر جوان داستان سلینجر، هولدن کالفیلد نام دارد. پس از انتشار ناطور دشت در سال ۱۹۵۱، هولدن کالفیلد به دومین شخصیت معروف داستانی جهان تبدیل شد. هولدن با جهان خود بیگانه است. او مظهر جوانانی است که در هر جای این دنیا ممکن است زندگی کنند. جوانانی که فشارها و تنشهایی از قبیل زندگی کردن مطابق قوانین، تلاش برای رهایی از ارتباطات بیمعنای انسانی و محدود کردن شخصیتشان، آنان را از هر طرف احاطه کرده است.
پ.ن 1 : از اسم کتاب و حواشیش بگم که اعصاب منو همش خورد میکنه
ناتور معنی مراقب و نگهبان میده . شخصیت اصلی اول کتاب رو اینگونه شروع میکنه که بالا ی تپه ایستاده و از اونچا به بقیه نگاه میکنه .
من می خواهم ناتور دشت باشم . یعنی در انتهای دشت در جایی که کودکان به دره می رسند من آنها را از افتادن در دره نجات دهم
حتی اگه به اسم انگلیسیش هم نگاه کنیم همین معنی رو میده ولی مشکل کجاست ؟
90 درصد انتشارات ها نوشتن (ناطور دشت)... یا اینکه بهش گفته میشه (ناتوردشت) درحالی که (ناتورِ دشت) درستشه
پ.ن 2 : نویسنده
چند وقت قبل که هنوز خوابم به وقت امریکا بود ، تا صبح انیمه ی (banana fish) رو دیدم و بعد با اون پایان رو مخیش که خیلی بهم چسبید تصمیم گرفتم برم دنبال نویسندنش :") میدونید نویسندش کی بود؟
جی.دی.سلینجر ....... هنوز باورم نمیشه که ماهی موزی اول یه کتاب بوده و بعد از روش انیمه ی سریالی ساختن :///
پ.ن 3 :سانسور
من توفیق اینو داشتم که نسخه ی زبان اصلی کتابم بخونم و باید بگم انتشاراتی که من فارسی شو خوندم (همون که عکسشو گذاشتم) خوشبختانه سانسور های بنیادی نداشت و فقط فحش هارو مودبانه تر بیان کرده بود. البته بازم کتاب خیلی الفاظ رکیک توش زیاده..
پ.ن 4:جلد کمکی XD
رمان «مزایای منزوی بودن» نوشتهی «استیون چباسکی» را «کاوان بشیری» به فارسی برگردانده است. این اثر که از آن به عنوان نسخهی مدرن رمان ناتور دشت نیز یاد میشود، یکی از پرفروشترین آثار اعلامشده در فهرست نشریهی نیویورکتایمز است. چارلی شخصیت اصلی این داستان، شخصیت هولدن کالفیلد در ناتور دشت اثر جی. دی سلینجر را در ذهن متبادر میکند. چارلی با این که از هوش بالایی برخوردار است در انزوا به سر میبرد. در بخشی از داستان میخوانیم: «یکی از اون روزایی بود که با مدرسه رفتن مشکلی نداشتم، آسمون پر از ابر بود و هوا احساس حموم گرمی رو به آدم میداد. فکر نمیکنم تا اونموقع انقدر احساس پاکی کرده باشم. وقتی رسیدم خونه، باید چمنها رو برای پول توجیبی میزدم و یه ذره هم سختم نبود. آهنگ گذاشته بودم و تو این هوا نفس میکشیدم و چیزهایی رو به یاد میآوردم. در مورد ذن یا از این کارهایی که چینیها یا هندیها به عنوان بخشی از مذهبشپن انجام میدن، چیزی نمیدونم ولی یکی از اون دخترهای توی پارتی که خالکوبی و حلقهی دورناف داشت و از جولای بودایی شده، از همین چیزها حرف میزنه، شاید به جز اینکه چقدر سیگارها گرون شدن. گاهی وقتها موقع ناهار میبینمش که با پاتریک و سم مشغول سیگار کشیدنه. اسمش مری الیزابته.»
این کتاب به نسخه ی مدرن ناتور دشت معروفه! میبینید حتی اینجا روی جلدش هم غلط املایی داره :")
گرچه من ناتور دشت اصلی رو بیشتر دوست داشتم ولی از این هم خیلی خیلی خوشم اومد.
پ.ن 5 :تفاوت این دوتا
راستش که اون موقع که رفتم اینا رو بخرم از اون مسئولی که با نردبون میره بالا کتابارو میاره ^.^ پرسیدم کدوم یکیشون قشنگ تره؟ گفت ببین اینا دوتا ژانر کاملا متقاوتن..
منم با خودم گفتم واا دوتاشون مثل همن حتما وقتی این یکی رو میگن نسخه ی مدرن اون یکی دیگه. این چرا امروز قاطی کرده؟...
ولی وقتی خوندمشون یا اصلا وقتی صفحه ی اولشون رو باز کردم دیدم واقعا متفاوتن
ناتور دشت یه جور دفترچه خاطراتِ و قشنگ تورو مخاطب قرار میده و کتابیه پر حرف های رکیک و یه پسر شارلاتان ولی
مزایای منزوی بودن یه مجموعه نامه است از طرف شخصیت اصلی به یه غریبه که فقط هم نامه ها یه طرفن و اصلا هم معلوم نمیشه اون غریبه کیه. و برخلاف بالایی از زبون به پسر حیلی منزوی و با ادب:|
پ.ن 6 : فیلم مزایای منزوی بودن
بله درست خوندید این کتاب یه فیلم خیلی جذاب داره با حضور اما واتسون !
پ.ن 7: با اینکه زبان اصلی این یکی رو نخوندم ولی این بر خلاف قبلی یه سانسور بنیادی داره که ممکنه توی خوندن کتاب نتونید خیلی کاراکتر رو درک کنید ولی این سانسور خوشبحتانه توی فیلم ازش خبری نیست.
خوب
به رسم داستانی که ویلی راه انداخته باید اخرش چند نفر رو تگ کنم :))